یک نکتهای که جالب به نظر میرسه اینه که تعداد بسیار زیادی از تصادفات توی ایران ناشی از انحراف به چپ و راست ماشینها ست٬ و رانندگان بدون توجه به اینکه آیا ماشینی از عقب (سمتِ چپ یا راست) میآید٬ بدون استفاده از راهنما٬ ناگهان میپیچند. قصد دارم یکی از دلایلی که میتونه عامل این اتفاق باشه و احیاناً میتونه پیشفرضِ اون تلقی بشه رو نگاه کنم.
مکانیزم یادگیری رانندگی توی ایران بیشتر از نسلِ قبل (مثلِ بابا و عمه و دایی و غیره) بوده است. نتیجه اینه که آدمها بدون توجه به لاین بغل٬ و اینکه ماشین میآید یا نمیآید میپیچند٬ ولی همین آدمها وقتی پیاده راه میروند و مثلاً میخواهند تغییر مسیر بدهند٬ احتمالا به بغل خودشون یه نگاهی میاندازند (شاید هم نه!).
بد نیست یه نگاهی به همین آدمها یا معلمهایِ رانندگیِ اونها در حدوداً سی یا چهل سال قبل بیندازیم. این آقا (یا خانم) سوار یکی از وسایل نقلیه مانند الاغ٬ اسب٬ قاطر٬ و یا درشکه و کالسکه بوده٬ و توی یک جادهی خاکی میرفته. احتمالا کسی تویِ لاین بغل نمیرفته که تصادف نمیشده! (یا اصلاً لاین بغلی نبوده). ولی اگر این بندهی خدا ناگهان تصمیم میگرفته که تغییرِِ مسیر بده٬ افسارِ قاطر یا اسب خودشو میکشیده! (البته به صورت ناگهانی٬ مثل امروز که ناگهان فرمون رو میچرخونند). ولی اگر توی اون لاین دیگه٬ در همون لحظه کسی یا وسیلهای میاومده٬ و یا اینکه کسی بوده٬ این قاطر و یا اسبِ بیزبون اون رو میدیده و از دستور سوارِش و یا درشکهران اطاعت نمیکرده. نتیجه این بوده که سوارش احتمالاً چند ضربه شلاق نثار جان حیوان زبان بسته میکرده و تعجب میکرده که چرا حیوان ازش اطاعت نمیکنه*. حیوانِ زبان بسته هم به خاطر تصادف نکردن شلاق میخورده و چیزی نمیگفته.
ولی الان چی؟ از همکاری بین درشکهران و الاغ٬ الاغ حذف شده و همهی این محاسبات به عهدهی راننده(در واقع همان درشکهران) گذاشته شده. خوب انتظار این همه محاسبات پیچیده هم که از همه نمیره!! لذا ما احتمالاً شاهد تصادفات زیادی بر اساس پیشفرض فوق هستیم. شاید بررسی یه همچین مسئلهای در کلاسهای رانندگی به کمتر شدن تلفات کمک کنه!
------------------------
* بعضی از حیوانات را یا استفاده از محدود کنندهی دید٬ زاویهی دیدشون رو کم میکنند٬ که یکی از نتایج اون اینه که حیوان فقط میتونه جلوی خودش رو ببینه! لذا فرمانبُرداری اون بیشتر میشه!
۱ نظر:
به دردخودتون میخورد
ارسال یک نظر